امنيت و حوزه هاي آن در قرآن كريم

پدیدآورمحمد آصف عطایی

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1704 بازدید
امنيت و حوزه هاي آن در قرآن كريم

محمد آصف عطاي

تأثيرگذاري امنيت بر همه شاخه هاي توسعه و حيات انسان، به آن نقش بنيادين داده و همه فيلسوفان سياسي گذشته و حال را به تأمل در آن واداشته است. فيلسوفاني كه دغدغه عدالت داشته اند آن را شرط ضروري عدالت دانسته اند و كساني كه به رفاه مي انديشيده اند آن را عامل اصلي آسايش شمرده اند و آنان كه بر توسعه اي سياسي يا اقتصادي تكيه كرده اند، امنيت را عامل و نيز حاصل آن تلقي كرده اند؛ و همه كساني كه براي حاكميت ارزش هاي معنوي تلاش دارند، آن را مقدمه اين واجب مي دانند.
امنيت از نيازهاي نخست و خواسته هاي به حق جامعه بشري به حساب مي آيد، چراكه در سايه امنيت، شكوفايي استعداد، خلاقيت ها و رشد و بالندگي تمدن ها، محقق مي شود و در فقدان آن تمدن ها به زوال مي گرايد.
امنيت از مقوله هايي است كه در عين سادگي، رواني و روشني كه به ذهن مي رسد، اختلاف آراء و انظار در آن به روشني مشهود است. واژه اي كه ثبات و استقراري نداشته و هر فرد و گروه براي رسيدن به اهداف خويش از آن تعريف و تفسير خاصي را ارايه مي دهند تا منافع مورد نظر خويش را در وراي تعريف پيشنهادي حفظ كرده و به دست آورند.
برخي از دانشمندان امنيت را به صورت وسيع و دربرگيرنده اي به كار برده اند كه شامل صلح، آزادي، اعتماد، سلامتي مي باشد و به شرايط ديگري اشاره مي كند كه فرد و يا گروهي از مردم احساس آزادي از نگراني، ترس، خطر و تهديدات ناشي از داخل و خارج را داشته باشند.
برخي ديگر آن را حفاظت از شيوه زندگي پذيرفته شده مردم دانسته كه با نيازها و آرمان هاي مشروع مردم سازگار مي باشد. امنيت شامل فارغ بودن از حمله نظامي با فشار، آزادي از انهدام داخلي و رهايي از زوال ارزش هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي است كه براي نحوه زندگي اساسي است.
به تعبير ديگر امنيت در يك مفهوم عيني به فقدان تهديدها نسبت به ارزش هاي اكتسابي اطلاق مي شود و در يك مفهوم ذهني، براساس فقدان دلهره و نگراني از به مخاطره افتادن ارزش ها و توانمندي هاي لازم اطلاق مي شود.
در رهيافت نوين براي امنيت ويژگي ها و شاخصه هايي را ذكر كرده اند كه دربرگيرندگي خاصي دارد. اين شاخصه ها را مي توان در كتاب هاي مربوطه يافت.

مفهوم امنيت در قرآن

قرآن هرگاه از «امنيت» سخن مي گويد بي درنگ از شاخص هاي توسعه، نظير فراواني توليد كالاها، گسترش ارتباطات، پيشرفت علوم و فنون، مسكن، شهرسازي، آسايش و رفاه، رهايي از غم و اندوه، خوف و ترس و وحشت سخن به ميان مي آورد.
مي توان گفت در فرهنگ قرآن، امنيت از يك مفهوم وسيع و دربرگيرنده، متوازن و عميقي برخوردار است كه شامل تمام حوزه هاي زندگي انسان (مادي و معنوي، فردي و اجتماعي، داخلي و خارجي، سياسي و اقتصادي) مي شود. امنيت در مفهوم قرآني آن در سايه تقوا، توكل، احترام به حقوق ديگران، اجراي قسط و عدالت، برابري و برادري، دفاع و حمايت از مظلوم و محروم، برخورد با مفسد و مجرم، دفع فقر و مسكنت، تأمين معيشت و رفاه، حفظ آزادي هاي مشروع مردم و حاكميت معيارهاي انساني و الهي امكان پذير است.
قرآن مقوله امنيت را در موارد گوناگوني مطرح نموده، اهميت و ضرورت آن را به عنوان سنگ زيرين مؤلفه هاي تكامل انسان معرفي مي نمايد، تأكيد و توجه قرآن به مقوله امنيت خود نشان دهنده اين واقعيت است كه رشد، توسعه و شكوفايي در تمام حوزه هاي زندگي جز در سايه امنيت و آرامش امكان پذير نخواهد بود. اهميت امنيت در زندگي انسان از نظر قرآن را با توجه به نمونه هاي ذيل مي توان به دست آورد. امنيت در دوري از بت پرستي حفظ رفاه و آسايش چنان چه حضرت ابراهيم درخواست مي كند: «خدايا اين شهر را امنيت بخش و به مردمان آن، از ميوه ها روزي گردان» (بقره/ 126) و نيز مي فرمايد: «پروردگارا ين شهر را امنيت بخش و فرزندانم را از پرستش بت ها دور نگاه دار».(ابراهيم / 35)
در آيه اول پيش از رزق و روزي و مسايل اقتصادي مسئله امنيت را مطرح مي سازد و درخواست مي دارد كه شهر را امنيت بخشد و با عطف مسايل اقتصادي به مسئله امنيت گوشزد مي كند كه يكي از مباحث امنيت شهر بعد اقتصادي است؛ البته با اين روش بيان مي دارد كه يكي از مؤلفه هاي امنيت، امنيت اقتصادي است نه تمام آن؛ از اين رو با واو عطف آن را بيان مي دارد.
در آيه دوم آن را عطف به مسئله پرهيز از بت پرستي مي كند تا بيان دارد كه يكي ديگر از مؤلفه هاي امنيت، مسئله امنيت روحي و رواني جامعه است كه با بت پرستي و دوري از توحيد موجبات ناامني جامعه و زوال و نابودي آن فراهم مي آيد. بنابراين با اين دو آيه مي توان چنين استنباط كرد كه از شاخص هاي مهم امنيت، مسئله رفاه اقتصادي (آسايش) و امنيت روحي- معنوي (آرامش) است. بي گمان آن چه حضرت از خدا خواسته است سعادت جامعه است كه چيزي جز آسايش و آرامش نيست. در حقيقت مفهوم قرآني امنيت، يعني آسايش و آرامش فرد و جامعه كه جز با فراهم آمدن نعمت هاي مادي (اقتصادي) و نعمت هاي معنوي (توحيد) امكان ناپذير است.
مؤلفه ديگري كه در قرآن به عنوان شاخصه امنيت مطرح است، «امنيت جاني» است، خداوند در تبيين «امنيت شهر مكه» و يادآوري اين نعمت مي فرمايد:
«آيا نديد كه ما حرم امني را براي آن قرار داديم درحالي كه مردم را درپيرامون آن(بيرون اين حرم) مي ربايند، آيا به باطل ايمان مي آورند و نعمت خدا را كفران مي كنند» (عنكبوت/ 67)
و درجاي ديگر مي فرمايد:«آن ها گفتند ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم، ما را از سرزمين مان مي ربايند آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هرچيزي از شهر و دياري به سوي آن آورده
شود.»(قصص/57)
از ديگر مؤلفه هاي آن، امنيت از ترس است كه شامل ترس وخوف از دست دادن جان، مال،عرض و دين مي شود. اين ترس، آرامش را از انسان مي گيرد ولي وقتي امنيت ازخوف فراهم آيد:آرامش نيز پديد مي آيد: خداوند به اهل مكه مي فرمايد:«شكرگزار اين نعمت
باشيد.»(قريش/ 3 و 4)
آرامش درحقيقت مهم ترين مؤلفه امنيت است و همان گونه كه گفته شد فقدان امنيت جاني، مالي،عرضي و ديني زوال مي يابد و با حضور و وجدان آن پديدار مي گردد.»
خداوند مثلي زده است جامعه اي را كه آرامش دارد و همواره روزيش (امنيت اقتصادي) از هرجا مي رسيد. اما خدا را ناسپاسي كردند و خداوند به خاطر اعمالي كه انجام مي دادند، لباس گرسنگي (ناامني اقتصادي) و ترس (ناامني جاني، عرضي و رواني) بر آنان چيره ساخت.
بنابر اين از مؤلفه هاي اساسي «امنيت» آرامش است كه با پديداري ناامني اقتصادي، جاني، عرضي و رواني از ميان مي رود.

حوزه هاي امنيت

الف: امنيت روحي و رواني

دين اسلام كه به رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با انسان و روابط انسان با طبيعت توجه دارد، درتمام حوزه هاي عهد دار ايجاد امنيت و آرامش ازجمله اهداف اولي و اساسي احكام، دستورات و قوانين اسلامي، ايجاد امنيت و برقراري نظم و آرامش درتمام حوزه هاي زندگي است و براي تمام آن ها برنامه ، آموزه هاي دستوري و ارشادي دارد.
البته دسته بندي امنيت به چند دسته بدان معنا نيست كه وجوه و اقسام امنيت هيچ گونه رابطه و پيوندي با هم نداشته باشد؛ بلكه وجود شاخه ها و حوزه هاي امنيت، با يكديگر، پيوند عميق و ناگسستي دارد. چنان كه اگر پايه هاي امنيت معنوي سست و بي بنياد شود به ساير حوزه هاي امنيتي به شدت تأثير مي گذارد. اگر امنيت اجتماعي و سياسي آسيب ببيند ديگر حوزه هاي امنيت مانند فرهنگي، اقتصادي و معنوي نيز درمعرض خطر و آسيب پذيري جدي و حتمي قرار مي گيرد.
دين اسلام، امنيت و آرامش فردي و اجتماعي را بر پايه اساس استواري پي ريزي نموده و از آرامش وجدان و درون افراد آغاز مي نمايد. فرد در ساختمان جامعه به عنوان اساس و سنگ زيرين آن است. از اين رو، افراد جامعه اگر وجدان و روح و روانشان از آرامش كامل برخوردار بوده و روحاً دلهره و نگراني نداشته باشند امكان تلاش و فعاليت درجهت ايجاد و ارتقاي امنيت فردي و اجتماعي وجود دارد، ولي اگر وجدان افراد از آرامش و آسايش لازم،محروم بوده و انسان از نظر روحي و رواني نگراني داشته و پناهگاهي نداشته باشد امنيت و آرامش فردي - اجتماعي درچنين محيطي وجود نخواهد داشت. عقيده و ايمان ديني معنا بخش او را به آرامش روحي مي كشاند و از درياي پرتلاطم معنا گريزي و بي هدفي مي رهاند.
ويليام جميز مي گويد: قدرتي كه دين براي تحمل مصائب به انسان مي دهد هرگز از عهده اخلاق برنمي آيد؛ زيرا شور و حرارتي كه با اعتقاد به دين درانسان حاصل مي شود، هرگز از عهده اخلاق نمي آيد. (1) يونگ مي گويد: دين به انسان آرامش مي بخشد؛ دين به وجود انسان معنا مي بخشد و راه هاي تحمل مشكلات را به انسان مي آموزد. (2)
شهيد مطهري درباره نقش دين وامنيت بخشي مي گويد: زندگي بشرخواه و ناخواه دركنار خوشي هاو شيريني ها، رنج ها و شكست ها، از دست دادن ها و ناكامي ها دارد.پاره اي از حوادث جهان مانند پيري و مرگ قابل پيشگيري و برطرف ساختن نيست و اين ها اموري است كه انسان را رنج مي دهد. ايمان ديني درانسان، نيروي مقاومت مي آفريند و با تفسير تلخي ها آن ها را شيرين مي گرداند و اموري چون چنگال وحشتناك مرگ را به وسيله اي براي بازگشت به خدا و برخورداري از نعمت هاي ابدي خداوند مبدل مي سازد و بدين ترتيب نه تنها آن را تحمل پذير بلكه به پديده اي شيرين بدل مي سازد. (3)
وقتي انسان متدين ايمان و اعتقاد دارد كه خداي متعال از رگ گردن به او نزديك تر است (ق/ 16) و اگر از او چيزي بخواهد دعايش مستجاب خواهد شد (بقره/ 186) و به آنچه مي كنيد آگاه است (مجادله/ 15) و اعمال خوب و بد را محاسبه مي كند (زلزله/ 7/8) و اجر و پاداش نيكوكاران را ضايع نمي سازد (توبه / 120) و اين كه لشكريان زمين و آسمان از آن اوست، او دانا، آگاه و خبير و حكيم است (فتح/ 4) و احساس مي كند كه به يك نيرويي كه ما فوق آن نيرويي وجود ندارد تكيه دارد؛ و از هيچ قدرت و مقامي جز او ترس و هراس ندارد (احزاب/ 39) و سرزنش هيچ كس ديگر تأثيري براو نمي گذارد (مائده/ 54) و بر از دست رفته غم نمي خورد و برداشته اميد نمي بندد (حديد/ 23) به اين ترتيب امنيت وآرامش واقعي بروجود آنها حكمفرما مي شود (انعام/ 82)
زيرا خداوند كسي است كه سكينه وآرامش روحي و رواني را دردل هاي مؤمنان فرو مي فرستد.(فتح/4) و انسان در سايه اين آرامش الهي است كه آرام مي گيرد و ثبات مي يابد.

ب: امنيت فردي

دين اسلام براي ايجاد امنيت كامل افراد دستورهاي ارزنده اي دارد كه اگر رعايت شود دغدغه و نگراني انسان برطرف خواهد شد. قرآن براي ايجاد امنيت و حفظ جان انسان ها توجه خاصي داشته و مرتكب قتل و فساد را همانند كسي مي داند كه همه انسان ها را يعني انسانيت را كشته است (مائده/32) زيرا با نابودي همه انسان ها، در حقيقت نوع انساني و انسانيت مي ميرد و نابود مي شود؛ چنان كه احياي روحي و رواني فردي و پديد آوردن تحول اعتقادي و توحيدگرايي در يك فرد چنان است كه انسانيت را زنده كرده است: زيرا مفهوم انسانيت جز توحيد محوري نيست چون كه انسانيت انسان به بندگي و خليفه اللهي اوست؛ وقتي كسي را به توحيد كشانديم، در حقيقت اين خصلت هاي انسانيت را در او زنده ساخته ايم.
خداوند مي فرمايد هركس فردي را از روي عمد بكشد مجازات او دوزخ است و در آن جاودانه مي ماند و خداوند بر او غضب مي كند و از رحمتش دور مي سازد و عذاب بزرگي بر او فراهم مي آورد. (نساء93)
آيات زيادي از قرآن در باب حفظ جان و خون انسان ها توجه و اهتمام مي ورزد تا انسان با خيال راحت و احساس امنيت كامل در اجتماع و محيط سالم براي تكامل خويش تلاش كند.
از ديگر مؤلفه هاي امنيت فردي، امنيت در مال و عرض است كه به اين نيز توجه خاصي مبذول شده است. خداوند مي فرمايد: دست مرد و زن دزد را به كيفر عملي كه انجام داده اند به عنوان مجازات الهي ببريد و قطع نماييد (مائده/38) زيرا با اين كار امنيت مال ايجاد مي شود.
درباره امنيت شخصيتي و حيثيتي نيز مي فرمايد كه گروهي، گروه ديگر را مسخره نكنيد و القاب زشت ندهيد (حجرات/11) و به جاسوسي و غيبت نپردازيد (حجرات/12) و به يكديگر احترام بگذاريد و اجازه بگيريد و سلام كنيد (نور/27 و 28) و به يكديگر اتهام نبنديد (نساء/112) و زنان با عفت را نسبت زنا ندهيد (نور/4 و 23).
اين دستورها و مانند آن براي ايجاد امنيت و آرامش فردي براي انسان است تا افزون بر فراهم آوري امنيت رواني، امنيت فردي اشخاص نيز حفظ شود. امنيت در حوزه هاي مختلف زندگي موجب مي شود تا انسان به حق كامل خود برسد و زمينه براي رشد و تعالي فردي و اجتماعي فراهم آيد.

ج: امنيت اجتماعي

يكي ديگراز حوزه هاي امنيت انساني، امنيت اجتماعي است. امنيت اجتماعي عبارت است از ايجاد شرايط و موقعيتي كه براساس آن همه افراد جامعه در انجام فعاليت هاي مشروع و قانوني خود، آزادي كامل داشته و از امكانات جامعه يكسان برخوردار باشند. و همه افراد در موقعيت برابر قرار گيرند.
نخستين شرط زندگي سالم اجتماعي، استقرار نظم و امنيت در جامعه است. جامعه اي كه بدون امنيت باشد، از آسايش و آرامش برخوردار نخواهد بود و نشاط و تلاش از آن رخت برمي بندد. در ناامني اجتماعي اقتصاد فرو مي پاشد و حوزه فرهنگي گرفتار سكون مي شود و فرهيختگان به جاي تبادل آزاد انديشه و تضارب آرا و افكار به كتمان و تقيه روي مي آورند و انسان هاي بي شخصيت و مسموم و متملق و چاپلوس مديران جامعه مي شوند. حضرت اميرمؤمنان(ع) يكي از ويژگي هاي جامعه جاهلي را فقدان امنيت اجتماعي شمرده و مي فرمايد جامعه جاهليت، جامعه اي بود كه انديشمندان و آگاهان جامعه، دهانشان بسته و نادانان و انسان هاي بي هويت و سالوس، مورد احترام بودند.(4)
نظم و امنيت اجتماعي در قرآن و اسلام جايگاه ويژه اي دارد. دين اسلام براي ايجاد وضعيت مطلوب اصول و قوانين را مطرح مي سازد تا در سايه سار آن امنيت و آرامش اجتماعي فراهم آيد تا قانون شكنان نظم و امنيت عمومي را مختل نساخته و اجتماع انساني را با فروپاشي روبه رو نسازند. بايد توجه داشت كه براي ايجاد امنيت و پاسداري از حريم جامعه، انديشه و انگيزه هاي ذاتي به تنهايي كفايت نمي كند بلكه نيازمند قانون است؛ چون انسان هرچند كه به حسب فطرتش اجتماعي است و در اولين اجتماع خود امت واحدي بود ولي از آن جا كه فطرتاً به سوي اختصاص منافع به خود حركت مي كنند بامنافع ديگران تضاد پيدا مي كند و از اين جا لازم است كه قانون را پديد آورد تا حدود جلب منافع را مشخص سازد و از درگيري پيشگيري نمايد؛ چنان چه خداوند در سوره بقره آيه 213 به اين مسئله اشاره دارد: «كان الناس أمه و حده »
ولي از آن جايي كه وجود قانون به تنهايي كفايت نمي كند و نمي توان تنها به تدوين قانون جلوي زياده روي اشخاص و افراد را گرفت براي تثبيت و توسعه امنيت به ابزار ديگري نياز است تا در صورت تضاد منافع و تزاحم آن و يادگيري به فصل خصومت اقدام نمايد؛ از اين رو به قوه مجريه و حكومت شايسته نيازمند است تا رفتار، اعمال و روابط اجتماعي را كنترل كند و در صورت تجاوز، متخلفان را مجازات نمايد.
امام خميني(ره) مي فرمايد: مجموعه قانون براي اصلاح جامعه كافي نيست. براي اين كه قانون مايه اصلاح و سعادت بشر شود، به قوه اجرايي و مجري احتياج دارد. به همين جهت خداوند متعال در كنار فرستادن يك مجموعه قانون، يعني احكام شرع، يك حكومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر كرده است... قانونگذاري به تنهايي سعادت بشر را تأمين نمي كند. پس از تشريع قانون، بايستي قوه مجريه اي به وجود آيد. قوه مجريه است كه قوانين و احكام دادگاه ها را اجرا مي كند و ثمره قوانين و احكام عادلانه دادگاه ها را عملي مي سازد.(5)
حضرت اميرمؤمنان(ع) در باب ضرورت وجود حكومت مي فرمايد: درست است كه فرماني جز فرمان خدا نيست ولي اين ها مي گويند: زمامداري جز براي خدا نيست، در حالي كه مردم به زمامداري نيك و يا بد نيازمند هستند تا مؤمنان در سايه حكومت به كار خود مشغول و كافران هم بهره مند شوند و مردم در سايه استقرار حكومت زندگي كنند. به وسيله حكومت، بيت المال جمع آوري مي گردد، به كمك آن با دشمنان مي توان مبارزه كرد. جاده ها امن و امان و حق ضعيفان از نيرومندان گرفته مي شود، نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران در امان باشند.(6)

پانوشت ها:

.1 دين و روان، ص.178
.2 فرد در جامعه هاي امروزي، ص.120
.3 مقدمه اي بر جهان بيني اسلام، ج1-7، ص34-.40
.4 نهج البلاغه، خطبه.2
.5 ولايت فقيه، ص.17
.6 نهج البلاغه، خطبه .40
● ارسال كننده: مدير سايت
● منبع: روزنامه - کیهان

مقالات مشابه

نفي مطلق انگاري امنيت در آموزه هاي اسلامي

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمحمدحسن خزاعی, رضا وطن‌دوست

معناشناسی امنیت فردی در قرآن کریم

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهاعظم پرچم, سمیه عمادی اندانی, لاله‌زار حاتمی

حمايت از حريم خصوصي اشخاص از منظر آيات و روايات

نام نشریهپژوهش‌های میان رشته‌ای قرآن کریم

نام نویسندهمصطفی مسعودیان, سجاد شهباز قهفرخی

امنیت از دیدگاه آیت الله جوادی آملی

نام نشریهاسراء

نام نویسندهنجف لک‌زایی